یادی از اسیرانی که آزاده بازگشته اند:

آزادگان، حماسه آفرینان بی نام و نشان! 

در دفاع مقدس ۸ ساله، فرازهای برجسته ای وجود دارند که فقدان پردازش آنها، ظلم فاحش به ولی نعمتانی است که عزت و اقتدار و امنیت ما مرهون و دستاورد مقاومت و مبارزه در لحظه های سختی است که آنان با خون جگر، تحمل به ما ارزانی داشته اند و از این لحاظ ما باید در برابر اقشار ایثارگر جامعه، متواضعانه کرنش نموده و در در مناسبت های ویژه، تکریم شان نمائیم.

رزمندگانی که به واسطه رزم های قهرمانانه، یا شیران عملیات ها و فاتحان بازگشته از جنگ اند، یا حسین وار به مقام شامخ شهادت نایل شده و با نظر به وجه الله، در قهقه مستانه شان، عند ربهم یرزقونند، یا زخم عشق به تن گرفته و ابوالفضل وار، نامشان در خیل جانبازان به ثبت رسیده است و یا اینکه مزه ناب آزادگی را چشیده و در اردوگاههای اسارت، زجرها و رنج ها کشیده، اما زینب وار با ثبت حماسه های بی بدیل، سرافرازانه تر از همیشه، آزاده بازگشته اند!

آزادگان بی نام و نشانی که حسرت یک آخ را در دل دشمن کاشته و ناظران سیاسی جهان را دچار حیرت نموده و در اصل این آزادگان ما بودند که در اردوگاههای اسارت، بعثی ها را با استقامت خویش به اسارت گرفته و آقایی و آزادگی خود به رخ همه کسانی کشیده اند که روزی سودای آقایی در سر داشته اند!

تجلیل از آزادگان، تجلیل از ایمان جوانان دریادل و یا پیران برنادلی است که یکبار دیگر، کربلا را با همه جلوه هایش به نمایش گذاشته و مومنانه نشان داده اند که در حضیض هم می توان عزیز بود و تاج عزت بر سر نهاد و پادشاهی کرد!

شیعه با کربلایش هر آنچه که می خواهد، انجام می دهد و دنیا در برابر این الگوی تمام عیار، انگشت به دهان و هاج و واج مانده و نمی داند چگونه شیعه را از کلاس کربلا جدا کرده و روحیه شهادت طلبی و آزادمنشی و ولایتمداری را از او بگیرد و یا در فراسوی زوج مکمل آن، زیباترین گزینه امید یعنی انتظار را از جان و دلش بستاند؟!

۲۶ مردادماه ۱۳۶۹ روز آغازین بازگشت اولین گروه از آزادگانی است که پس از تحمل یک دهه اسارت، پای به خاک میهن اسلامی خویش گذاشته و سر به سجده می سائیدند تا ارادت خویش را به وطن و نظامی نشان دهند که برای یک لحظه دیدن آن بی قراری می کردند!

آزادگان عزیزی که با ورود به ایران اسلامی، کودکانه ترین گریه ها را برای ابراز دلتنگی نسبت به فقدان امام راحلی نشان می دادند که شیرین ترین آرزوی ایام تلخ اسارت شان، توفیق بزرگ دیدار مجدد با این بزرگمرد تکرار ناشدنی تاریخ معاصر جهان بود!

هرگز از یادم نرفته است زمانی که ساعت ها به انتظار استقبال از آزادگانی می نشستیم که با اتوبوس های متعدد به خطه مازندران می آمدند تا در حلقه گرم و آغوش پر مهر مردم و خانواده ها و همرزمان خود قرار بگیرند و صحنه ملاقات، پر از نشناختن ها، حیرت کردن ها، جیغ کشیدن ها، گریه کردنها، خنده کردن ها و ... بود که هر کدام هزار معنا را به ذهن ما منتقل می کردند!

وقتی پای صحبت آزادگان می نشینیم و یا به مرور خاطرات مکتوب آنها می پردازیم، در می یابیم که غالب آنها چگونه ابراهیم وار، گلستان عشق را در آتش کینه تجربه کرده و از آن همه تلخی و سختی، آنچنان آسان و شیرین می گویند که گویا به میهمانی دل انگیزی رفته و یا پای در جبهه ای دیگر نهاده که فقط ابعاد و تجلیات متفاوتی دارد و اینجاست که سراسر وجود ما غرور فرا می گیرد که ما با چه گنجینه هایی در این دفاع مقدس، همسفر و همنشین بوده ایم که آنچنان که باید و شاید، قدردان آنها نبوده و نیستیم!

البته روحیه آزادگان ما بسیار بالاتر از اندازه های رفتاری ماست که بخواهند از غفلت های ما چیزی را به دل گرفته و دلگیر شوند، اما واقعیت این است که ما در توجه و تجلیل نسبت به این اسطوره های کم بدیل، قصور داریم و این مناسبت ها، فرصت های مناسبی برای خانه تکانی روحی و غبارروبی ذهنی ما نسبت به این خاطرات خاک خورده و در معرض فراموشی است!

آزادگان ما از چندین امتحان دوره آزادگی که هر یک از آنان می توانستند مقاومت ها را شکسته و آنها را در برابر اراده و خیمه سنگین دشمن تسلیم کنند، با سربلندی گذر کرده و اینک به همین خاطر مستحق تکریم و تعظیم اند و در این رابطه می توان امتحانات ذیل را نام برد:

امتحان غربت و دوری از وطن و خانواده و بستگان و آشنایان، امتحان تهدید جانی خود و همرزمان، امتحان شکنجه بدنی و روحی، امتحان تنهایی و نگهداری در سلول های انفرادی، امتحان توهین به عقائد و مقدسات و ارزش ها، امتحان تحقیر شخصیت و هتک حرمت، امتحان ناامیدسازی از آینده و سیاه نمایی، امتحان تطمیع و باغ سبز نشان دادن، امتحان تزویر و ریختن اشک تمساح، امتحان توجیه و برهان آوری فریب کارانه، امتحان معامله و فروش خود، امتحان آدم فروشی و جاسوسی و دهها امتحان دیگر که پیوسته محتمل بود و در تمام اردوگاههای اسران در تمامی جنگ های دنیا امری متعارف و متداول است، اما در اردوگاههای عراق، هرگز اپیدمی و فراگیر نشد و آزادگان ما خودشان با متخلفین و خائنین برخورد حساب شده می کردند! 

صحنه های شورانگیز بازگشت آزادگان به وطن با پیشتازی مرحوم خلدآشیان حضرت حجت الاسلام ابوترابی، شبیه سازی بازگشت عم انگیز آزدگان از شام به کربلا به قافله سالاری حضرت زینب(س) است که پیروزی آزادگان را فریاد کرده و آنها را فاتحان اصلی جنگ معرفی می کرد و این صداقت وعده خداوند را گواهی می دهد که خدا یه یاری کسانی می شتابد که خدای خود را یاری کنند! 

مازندران از جمله استان هایی است که بخاطر برخورداری از تعداد قابل توجهی از آزادگان، باید به خود و به مسئولین خود تنبه و هشدار دهد که غفلت از آزادگان، ظلم به نظام و همه ایثارگرانی است که با دیدن این کم محلی ها و کم توجهی ها، سرنوشت خود را در هاله ای از ابهام نگریسته و از نظام دلگیر شوند!

در پایان ضمن نثار بوسه عشق و ارادت بر دستان تقدیس شده یکایک آزادگان سرافراز، از همه آنها می خواهم که با بازسازی خاطرات و مکتوب کردن آنها، نسل سوم را از پندآموز ها و ماجراهای پشت صحنه اسارت و آزادگی خود بهره مند نمایند. 

صادقعلی رنجبر-عضو هیئت علمی دانشگاه-۲۶/۵/۹۲